شعری در برگیرنده ی حجاب


به نام گُل وگِل

شاید اگر زمین و زمان آسمانی است
صَدر العقاب خاک گِلی هم جهانی است

گُل با گِلی نشسته ،چنین گفت با سرود
فکر هوس برای گُلی،گِل گمانی است


سرعت برای سبقت و قدرت برای جنگ

این فکر،خاصه ی عِِقل گِل،زمانی است


صحرا برای گِل نشود،آشنا ولی
دریا برای گِل چو بُتی باستانی است

صحرا نماد صبر و تحمل میان دود

دریا نماد موج غرور جوانی است


گِرد گُل و گِلم و گُمانم که تو گُلی

گلدان گُل برای گُلان آرمانی است

گُل ها اگر بدون حصاری رها شوند

فهم گُل از گِلی به خدا،امتحانی است




...