ای وای که دندان، جگرم را دریده است
گرداب ،ماه و شبنم دل را چشیده است

زخم زبان دوست مرا دشمنی شده
همچون که موج عشق، دلم را گزیده است

خواهش برای دل بکند عاشقی ولی
عاشق برای خواهش دل ،گل نچیده است

گاهی اگر برای خدا جان فدا کنی
باد محبت دل و جان هم وزیده است

گندم بگندد و گِل آدم،گوهر شده
وقتی که گِل،خوراک محبت چشیده است

گهواره با تکان بکند کودکی به خواب
مردی ز هر تکان زبان،مرگ چیده است