تمام شخصیت های شعر حقیقی هستند.
جبرئیل،ارشیا،نیکان،صدیقی،کاظمی
و خانی(راننده سرویس)

شرّ و ور کاظمی من را روانی می کند

آه و وای ارشیا جان را تباهی می کند

عینک آفتابیش هر دم سونامی می کند

دست فرمان روانش،جان سرایی می کند

آن یکی با هر نگاهش دل ربایی می کند

آن یکی با آیفونش پز را فراری می کند


در میان آن و این خانی چه بازی می کند

دل ربایی،یاهمش گاری چرانی می کند

در میان جانیان ،  جبرال بازی می کند

یاکه بافوشش خودش را هی دُماغی می کند


در میان شعر من خانی چه حالی می کند

یا که در آینه خودش را یک نگاهی می کند


درهمین حال است که نیکان،خنده هایی می کند

جبرئیلم پشت شیشه یک دعایی می کند


ارشیا هم با دهانش خنده هایی می کند

 صدیقی هم با نگاهش دل ربایی می کند


کاظمی هم شعر طنزش را نگاری می کند

خانیم با دست و پا،زوری به گاری می کند