ای وای!زهر عشق تو را من چشیده ام
آواز جان گداز تو را من شنیده ام
بیمار تو شده دل بی یار و یاورم
چون باد عاشقی تو را من وزیده ام
زالو زغم خورَد دل بی خون مردمی
من خون خود ز قلب خودم هی مکیده ام
قلب تو با یکی شدنش با دلم رود
هر دم که با ندای تپش من تپیده ام
باران آسمان ز جهان سخت می چکد
اما ز دل برای تو آبی چکیده ام
خونی که می چکد ز قلم های عاشقم
با من کند رقابت عشقی که دیده ام
در اوج آسمان محبت روم ز تو
با اوج عاشقی تو من، قد کشیده ام