از رود عاشقی جهان،پا کشیده ام
وقتی که می دهی دل من را تو ساقه ای
من لاله های باغ دلت را خریده ام
در دل برای روح تو شعری سروده شد
وقتی که روی گونه ی جان را،چشیده ام
قلب تو خونی دل من بوده از شروع
آن قلب بی شمار تو را من دریده ام
گل ها به باد عشق تو لب بسته مرده اند
طوفان عشقمو به تو هی من وزیده ام