ای وای که هر قطره ی اشکم ز تقاص است
خون قلمم ریزش افکار مُماس است
گفتند که گردن بزدی ،گردن دل را
وقتی که توراحکم،همان حکم قصاص است
هر آنچه تمنای دل آواز نمودم
گفتند که دیگر سخنت،تیر خلاص است
یک باره ز من گردن دل را بشکستند
چون شاخه ی بشکسته ،دلم اوج هراس است
احوال دلم بی تو پریشان شده هردم
آن قمری پر کنده چو دل،حق نَشِناس است
#سید_محمد_کاظمی
#استاد_شعر